فضایل اربعه (قسمت اول)
به گزارش وبلاگ فیسبوکی ها، در شرایط تفریط، فرد تنبلی می نماید، کمتر کار می نماید، کمتر تحرک دارد، بیش از میزان خوش بین و راحت است و نمی تواند انطباقی بین خود و محیط اجتماعی پدید آورد، از این رو آدم تفریط گر نیز پیوسته در رنج و عذاب است.
از دیدگاه خواجه نصیر توسی فضایلی چون: عدالت، عفت، شجاعت و حکمت وجود دارد که انسان را از شر قوای واقعی مثل خشم و شهوت رها می سازد، او را بر حیوانات فزونی می دهد و سلامت نفس را برای وی معین و تضمین می نماید. هر یک از این اجناس چهارگانه به تنهایی یا مجموعا باعث فزونی و کمال انسان می گردد و فرد را از شرایطی که در آن مصیبت و مرض وجود دارد رهایی می بخشد.عدل مقوله ای فراگیر و جامع الاطراف برای حیات جهانیی و اخروی است. مهم ترین خاصیت اجتماعی عدل این است که تعارضات و تضادهای اجتماعی را به حداقل می رساند. این تضادها که در شرایط ازدیاد و افراط می توانند به سلامت ما آسیب برسانند، به شرط تعادل ما را از گزند بلایا و ناخواسته های جهانیی مصون می دارند. آنکه تعادل را معیار زندگی قرار داده، همیشه در زندگی خود، مقیاس دارد. در این واحدهای سنجش، فرد پیوسته مراقبه دارد، و در زندگی دچار افراط و تفریط نمی گردد. در شرایط افراط، یا فرد در مصرف غذا اسراف می نماید یا در برابر کاستی ها و ناملایمات، شکوه فراوان می نماید و یا بیش از مقدار به کار و جهان روی می آورد. در تمام این شرایط آنچه نصیب فرد می گردد، حرص و آز جهانیی، تضعیف سلامت، و کوتاهی عمر، و گناه آخرت است.
در شرایط تفریط، فرد تنبلی می نماید، کمتر کار می نماید، کمتر تحرک دارد، بیش از مقدار خوش بین و راحت است و نمی تواند انطباقی بین خود و محیط اجتماعی پدید آورد، از این رو آدم تفریط گر نیز پیوسته در رنج و عذاب است. عدل، هم بر سلامت فرد و هم بر سلامت جمع تأثیری مثبت دارد، عدل را پهنه گسترده ای است و اگر کسی عدالت بر او تنگ آید، بی تردید حلقه جور او را تنگ تر خواهد بود. عدل به آن علت که در برابر بزرگداشت نفس می ایستد سنگین است و عدالت احساس سنگینی است که عمل به آن سنگین تر خواهد بود، لذا اگر دست از عدالت برداریم غرور و خشم فوران می نماید و با دست و زبانمان به دیگران یورش میبریم جایی که نفس در سراشیبی سقوط قرار میگیرد در این صورت روح و روانمان آسیب می بیند و زندگی مان تباه می گردد. مسئله، وجود یا نبود خور و خواب و خشم و شهوت نیست. مهم تعادل در اعمال این صفات بهیمی آدمی است که فرد بتواند شاخص های حیات را به گونه ای بهینه در جهت سلامت و بقا کارسازی کند.
تعادل، دقیق ترین، ظریف ترین، و در عین حال سخت ترین اقدام انسان در طول زندگی برای حفظ وجود و طول عمر است. مفهوم عدل با تمام عظمتش، ایجاد تعادل دقیق در موجودیت هستی است. معده، خانه همه بیماری ها و رنج ها است، و پرهیز، سرآمد همه داروها. شیخ الرئیس بوعلی سینا می گوید: قبل از هضم طعامی که قبلا خورده اید، مبادرت به غذای دیگر نکنید. خوراک خالص به همان شکلی که در طبیعت یافت می گردد، برترین شکل خوراک است.
حفظ عفت و حیا، از این نظر که کار شاقی است، خون دل خوردن دارد، اما از این نظر که آثار حیا و حجب آثاری مثبت و بازدارنده است، نه تنها خون دل خوردن ها را جبران می نماید، بلکه در بسیاری موارد، فرد را از عاقبت به خیری خوشحال و شادمان می سازد. عفت از اصول اخلاقی، خصوصا برای زنان است. این اصل مانند سایر اصول اخلاق حافظ سلامت اجتماعی و فردی است. مثل این که قدرت شهوت ممکن است نفس انسانی را به ارتکاب گناه و نابهنجاری بکشاند و عفت، قوت شهوت را مطیع نفس ناطقه می نماید و نمی گذارد نفس اماره بر انسان مسلط گردد و او را آزرده خاطر سازد. به عبارتی، یک معنای عفت، تهذیب قوت شهری است.اصل اخلاقی و انسانی عفت در فرد، حریت را ظاهر می نماید و از تعبد هوای نفس و استخدام لذات فارغ می نماید. با این آزادی، فرد عفیف و پاکدامن از قید گناه و کج روی رها می گردد و آرامش خاطر می یابد.
در عفت، فرد حیا پیدا می نماید؛ رفق و مدارا به خرج می دهد؛ مسالمت آمیز میگردد؛ بر نفس خویش مسلط می گردد؛ شکیبا می گردد؛ قناعت پیشه می گردد؛ با وقار می گردد؛ ورع و ملازمت بر افعال پسندیده پیدا می نماید؛ انتظام عملی می یابد؛ از قید نفس آزاد می گردد؛ سخاوت مند می گردد. در حیا، نفس آدمی محصور می گردد و فرد از ارتکاب زشتی ها احتراز می جوید. در رفق، انسان ملایمت می نماید، نرم خو می گردد و آرامش می گیرد.
مسالمت با دیگران در حد خودش جلو تعارضات و استرس ها را می گیرد. یعنی نفس فرد هنگام تنازع آرا، مجامله می نماید و از سر قدرت اضطراب را از وی دور می نماید، یا اضطراب را به درون راه نمی دهد. عفیف و پاکدامن، چون به مقام محمود (ستایش شوندگی) رسیده و حیا برایش نهادینه شده، بر نفس خود مسلط است. این سلطه و استیلا، آرامش فرد را تداوم می بخشد. در شکیبای، نفس مقاومت می نماید تا لذات قبیح، مانند خشم و شهوت از فرد صادر نگردد و شخص آنگند که عقل می گوید. در قناعت، فرد عفیف به آنچه پیش آید، کم یا زیاد، از خوردنی ها و نوشیدنی ها و سایر اجناس مصرفی راضی است و اندوہ کم و زیادی روزی را نمی خورد. و قناعت یکی از اصول اساسی سلامت و روان است. در وقار، شخص به وسیله عظمت نفس، طمأنینه دارد. در ورع، به آن علت که فرد مراقب اعمال و هنجارهای اخلاقی و پسندیده است، خود را قاصر و خسران دیده نمی داند، و چون سستی نکرده، اندوهی به دل راه نمی دهد.
ادامه دارد..
منبع: رمز سلامت و طول عمر، حسین حسنی، صص325-320، مؤسسه بوستان کتاب، قم، چاپ اول، 1391
منبع: راسخون